کد خبر 815113
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۳۹۶ - ۰۰:۰۳
یادداشت نمایه

آیا برای سمپات‌ها و هواداران جریان اصلاح‌طلبی حقی در اعتراض به امثال محسن هاشمی وجود دارد؟!

به گزارش مشرق، «محمد سلیمی» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت: 

آیا برای سمپات‌ها و هواداران جریان اصلاح‌طلبی حقی در اعتراض به امثال محسن هاشمی وجود دارد؟! پرسشی در کنار این واقعیت که فتنه خواندن حوادث پس از انتخابات ریاست‌جمهوری ۸۸ و همچنین اعتقاد به رفع و رجوع شدن این فتنه با راهپیمایی ۹ دی، اعتقادی است که می‌توانسته به قول حسین دهباشی قبل از انتخابات شورای شهر و حتی همان روزهای داغ پس از انتخابات ۸۸ اعلام شود. آن سکوت در آن روزها و این بیان در این روزها به شکل واضح سخن از یک فریب و سوءاستفاده بزرگ می‌دهد. این چیزی نیست که بشود به گونه‌ای دیگر آن را فهمید.


حالا پس از اشاره به این واقعیت، دوباره به پرسش ابتدایی خود بازمی‌گردیم: آیا با این وجود هم حقی برای این هواداران و سمپات‌ها و نیروهای طرفدار اصلاح‌طلبان برای اعتراض به این مساله وجود دارد؟! در ظاهر پاسخ آری است اما دقیق‌تر که بنگریم اینان حقی برای اعتراض نخواهند داشت. البته اعتراضی که بخواهد پرسش‌هایی اساسی را به میان بکشد. صد البته سر جای خود نشاندن و تشر زدن به جد در جریان خواهد بود اما چرا؟!

پاسخ اینگونه خواهد بود: این جماعت وقتی تمام توش و توان اجتماعی خود را پای کار انتخابات ۸۸ آوردند، هیچگاه این سوال را از خود نپرسیدند که چرا تمام نیروهای سیاسی که تا یکی ـ دو سال پیش دشمن خونی و قسم خورده هم بودند به یکباره با هم متحد شدند؟ هیچگاه نپرسیدند مرحوم هاشمی‌رفسنجانی و اعوان و انصارش که تا قبل از ۸۸ خودشان آنها را مرکزیت نیروهای محافظه‌کار در ایران می‌دانستند چه نسبتی با مطالبات اصلاح‌طلبانه و دغدغه‌های آنها داشتند.

هیچگاه نپرسیدند: چه شده است که به یکباره عالیجناب سرخ‌پوش ردای رهبری جریانات تجدیدنظرطلب را به تن کرده است. آری! جز پاسخ‌های ساده‌سازی‌شده و خامی که در مرکزشان اشاره به تغییرات گسترده عقیدتی و فکری هاشمی‌رفسنجانی قرار داشت، پاسخ درخوری به این سوال‌ها داده نشد و اصولا در آن روزها اینگونه پرسش‌ها، پرسش‌های انحرافی دانسته می‌شد که می‌تواند پتانسیل جریان تجدیدنظرطلب را به خود مشغول کند و از اصل کار بازدارد.

بله! باز حتی در روزهای قبل از یکی ـ دو انتخابات گذشته مجلس و همچنین انتخابات اخیر شوراهای شهر و مخصوصا شورای شهر تهران هیچ‌یک از این قوم این سوال را مطرح نکرد: فرزندان مرحوم هاشمی، شهید مطهری و... چه ویژگی منحصر به فردی جز عامل خونی دارند که می‌توانند مدعی نمایندگی شورا و مجلس باشند و از آن گذشته چه نسبت متقن فکری و اندیشه‌ای با این جریان فکری-سیاسی اصلاح‌طلب دارند؟

وقتی که این جماعت هیچگاه به این اتحاد یکباره و اصلاح‌طلب و تجدیدنظرطلب شدن یک‌شبه این نیروهای سیاسی با دیده شک نگاه نکردند و یکسره و به دنبال بزرگ‌ترهای‌شان که در معامله سیاسی با این افراد قرار داشتند، به مثابه پیاده‌نظام‌شان وارد میدان شدند، حالا چه حقی دارند به چنین برون‌دادهای طبیعی توسط این چهره‌ها اعتراض کنند؟

وقتی که هنوز نمی‌توانند متوجه شوند مساله اصلی این سیاسیون چیست و چه نسبتی با آنها بر همین اساس برقرار می‌کنند، آیا حقی برای پرسش‌ها و داد و فغان‌هایی اینچنین باقی می‌ماند؟ چرا متوجه نمی‌شوند که دسیسه‌گر نامیده شدن تعدادی از آنها در پی پا پس کشیدن از حمایت خود از این جریان سیاسی خوشرنگ، ناشی از همین موضوعیت نداشتن حرف‌ها و شعارهای اصلاح‌طلبانه برای بزرگان‌شان است، اگرچه آنها این هجوم مغول‌وار به هر کسی که ماسک اصلاح‌طلبی را سهوا از چهره خود کنار می‌زند، می‌پسندند و ترویج هم می‌کنند، چرا که اگر این اعتماد و پیروی فرقه‌وار آسیب ببیند و پرسش‌هایی که همواره مسکوت مانده‌اند کم‌کم در میان هواداران‌شان قوت بگیرد آنگاه این راه ساده و شیرین برای به قدرت رسیدن و در مرکز توجهات ماندن مسدود می‌شود، لذا حرکاتی که منجر به حفظ ظاهر از سوی بهره‌برداران شود نه‌تنها نفی نمی‌شود، بلکه تشویق هم می‌شود.

نمونه‌اش همین داستان اخیر جناب محسن هاشمی؛ وقتی حوادث سال ۸۸ از طرف ایشان فتنه‌ای معرفی شد که به واسطه راهپیمایی ۹ دی سفره‌اش جمع شد، شاهد هجوم همه‌جانبه از طرف هواداران، سمپات‌ها و فعالان فضای مجازی اصلاح‌طلب به ایشان بودیم تا جایی که با عجله جناب محسن هاشمی سر عقل آمد و در اطلاعیه‌ای در وبسایت و کانال تلگرامی خود اظهار شد آن مصاحبه کذایی یک مصاحبه سرپایی(!) بوده است و دچار تحریف و تقطیع و ایشان در نخستین ‌جلسه شورای شهر به تفصیل نظر خود را در این باره بیان خواهند کرد. ماحصل اعلام مواضع در نخستین‌جلسه شورای شهر را هم براحتی می‌توان حدس زد.

مجموعه‌ای از یکی به نعل و یکی به میخ تا هم این خیل سیاهی‌لشکران خرسند شوند و هم ملزومات و ظواهر نشستن پای سفره انقلاب. چیزی که باقی می‌ماند به طاق نسیان سپرده شدن اصل ماجرا و پرسش از واقعیت ماجرای این سیاسیون با هواداران‌شان خواهد بود و کماکان پرسش اساسی که این محافظه‌کاران چه نسبتی با تجدیدنظرطلبی و اصلاح‌طلبی داشته‌اند، به عنوان منطقه ممنوعه و دروازه ورود به دنیای دسیسه‌چینی باقی خواهد ماند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • IR ۰۲:۰۵ - ۱۳۹۶/۱۰/۱۰
    0 0
    اين كليد لعنتي ارسال به تلگرام را از سايت خود حذف كنيد و اين لكه ننگ را از سايت خود برداريد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس